ارز دیجیتالفلسفه تکنولوژی

بیت‌کوین و «سربازی اجباری دیجیتال» | دولت و خطر مسخ پول خصوصی

بیت‌کوین اکنون در یک نقطه عطف قرار گرفته است؛ بنیانی که به‌عنوان تجسمِ پولِ خصوصی و سازوکاری بدون مجوز شناخته می‌شد، با ادعاهای تازه‌ای درباره‌ی “کارکردِ امنیتِ ملی” و چشم‌اندازِ استفاده‌ی نظامی از هش‌پاور (Hash Power) مواجه شده است. بازخوانی انتقادیِ استدلال‌های مطرح‌شده در متونی مانند Softwar و تحلیلِ فنیِ سازوکارِ اثباتِ کار (PoW) نشان می‌دهد که خطرِ مسخِ ابزاریِ پروتکل و هزینه‌های پنهانی که بر شهروندان و حقِ مالکیت وارد خواهد آمد، موضوعی است که کمتر می‌توان از آن چشم‌پوشی کرد.

این مقاله با رویکردی تحلیلی و مستدل، پیامدهای احتمالیِ تلفیقِ بیت‌کوین با اهدافِ امنیتی را از منظرِ حفاظتِ آزادی‌های اقتصادی، حقوقِ مالکیت و کارکردِ بازارهای آزاد بررسی می‌کند؛ هم‌چنین راهکارهایی عملی برای کاهشِ ریسکِ تسخیرِ پروتکل توسط نهادهای متمرکز پیشنهاد می‌دهد. اگر خواهان درکِ دقیق‌تر از مهم‌ترین چالش‌های فنی، سیاسی و اخلاقیِ پیشِ رو و یافتن راه‌حل‌هایی هستید که استقلالِ پولِ خصوصی را پاس دارند، همراه هامیا ژورنال باشید.

جیسون لاوری (Jason P. Lowery)، افسر نیروی فضایی ایالات متحده، در کتاب جنجال‌برانگیز خود با عنوان «Softwar: A Novel Theory on Power Projection and the National Strategic Significance of Bitcoin»، برداشتی رادیکال از بیت‌کوین ارائه می‌دهد و آن را نه در جایگاه پول یا یک دارایی متعارف، بلکه در قامت سلاحی برای تأمین امنیت ملی به تصویر می‌کشد. از دیدگاه وی، “اثبات کار (Proof-of-Work)” صرفاً یک سازوکار اجماع فنی نیست، بلکه صورتی نوین از فرافکنی قدرت است که نیروی جنبشی (kinetic force) را به یک سپر بازدارنده‌ی دیجیتال بدل می‌سازد.

وی بر این باور است که دولت‌ها، و در رأس آن‌ها ایالات متحده، می‌بایست با به‌کارگیری راهبردی بیت‌کوین، تهدیدات سایبری را خنثی کرده و اقتدار خود را بدون توسل به خشونت اعمال نمایند. در منطق او، پروتکل نامتمرکز و انرژی‌برِ بیت‌کوین، قادر است نوعی سیطره‌ی غیرکشنده، مشابه با حضور فیزیکی ارتش‌های کلاسیک، ایجاد کند؛ همانند شاخ‌های یک حیوان که ابزار نمایش قدرتی است برای بازداشتن رقبا، بی‌آنکه نیازی به درگیری مرگبار باشد.

این خوانش از منظر اقتصاد مکتب اتریش، نگرانی‌های بنیادینی را پدید می‌آورد. مکتب اتریش، که بر شانه‌های متفکرانی چون لودویگ فون میزس (Ludwig Von Mises) و فریدریش هایک (Friedrich Hayek) استوار است، گوهر ارزش بیت‌کوین را در سرشت خودجوش و خاستگاه بازاری آن به مثابه‌ی یک پول خصوصی و نامتمرکز می‌داند. از این رو، بازتعریف بیت‌کوین به مثابه‌ی ابزاری استراتژیک در دست دولت برای اعمال قدرت، نفی صریح همان منطقی است که در وهله‌ی نخست، به این پدیده حیات بخشیده است.

لاوری مدعی است که قصور در به‌کارگیری راهبردی بیت‌کوین، ایالات متحده را در موضع ضعف قرار خواهد داد. لیکن این نگرش، خطر مسخ ابزاری برای حاکمیت فردی و تبدیل آن به اهرمی دیگر در دست دولت را در بطن خود دارد. این رویکرد می‌تواند به نوعی “سربازی اجباری دیجیتال” بینجامد که در آن، قدرت پردازش (hash power) به سلاحی مبدل می‌گردد که هزینه‌ی آن از جیب مالیات‌دهندگان تأمین می‌شود. بدین ترتیب، گفتمان نظامی‌گرایانه‌ی “صیانت از پروتکل“، حتی اگر در نیت صادقانه باشد، به‌سادگی می‌تواند بهانه‌ای برای بسط کنترل متمرکز دولتی شود.

شالوده‌ی سنت فکری مکتب اتریش بر اصولی چون آزادی فردی، همکاری داوطلبانه، و ضرورت مهار قدرت و برنامه‌ریزی متمرکز دولتی بنا نهاده شده است. چنان‌که میزس هشدار می‌داد، قدرت متمرکز (حتی آن‌گاه که به نیت دفاع به کار گرفته شود) همواره تمایل به تعدی از مرزهای تعیین‌شده‌ی خود دارد. و به تعبیر هایک، هرگونه تمرکز اختیارات به بهانه‌ی تأمین امنیت، گامی است در “راه بندگی“.

عظمت حقیقی بیت‌کوین در ذات بدون نیاز به مجوز (permissionless) آن نهفته است، نه در ظرفیت آن برای تبدیل شدن به ابزار بازی‌های ژئوپلیتیک ابرقدرت‌ها. فروکاستن آن به سطح یک “دارایی راهبردی ملی”، جوهر وجودی آن را تهی می‌سازد. چنان‌که موری روتبارد به درستی اشاره می‌کند، هرگونه تصاحب دولتی، حتی اگر در جامه‌ی دفاع ملی عرضه شود، در نهایت شکلی از اِعمال قهر و اجبار است. بیت‌کوین اگر قرار است همچنان ابزاری برای رهایی باشد، باید در برابر این وسوسه که به سلاحی در دست امپراتوری‌ها بدل شود، ایستادگی کند.

سخن پایانی

بیت‌کوین در مقام یک پروتکل بی‌طرف و پولِ خصوصی بدون مجوز، نقطه‌ی تلاقیِ بحث‌های فنی، اقتصادی و سیاسی شده است. آنچه در این مقاله برجسته شد، خطرِ تبدیل شدنِ آن به ابزاری در خدمت امنیت ملی و قدرت‌نمایی دولتی است؛ روندی که می‌تواند ماهیتِ آزادی‌خواهانه‌ی این شبکه را تهدید کرده و به نوعی “سربازی اجباری دیجیتال” بدل شود. مسئله‌ی اصلی نه فقط کارکردِ فنی اثبات کار، بلکه پیامدهای اجتماعی و اقتصادیِ تحمیل هزینه‌ها بر شهروندان است؛ جایی که آزادی فردی و حق مالکیت در برابر قدرت متمرکز به چالش کشیده می‌شود.

در نهایت، آینده‌ی بیت‌کوین بسته به آن است که آیا این فناوری می‌تواند در خدمت بازار آزاد و استقلال اقتصادی افراد باقی بماند یا در مسیر نظامی‌سازی و کنترل متمرکز گرفتار خواهد شد. انتخاب میان این دو مسیر، انتخابی صرفاً فنی نیست؛ بلکه سرنوشت رابطه‌ی انسان با پول، آزادی و قدرت سیاسی را رقم می‌زند. دعوت این متن، تأملی ژرف بر همین دوگانه است: آیا بیت‌کوین میراث آزادی خواهد بود یا ابزاری تازه در دست قدرت‌های بزرگ؟

پرسش‌های متداول

1. اثباتِ کار (Proof-of-Work) چیست و چرا اهمیت دارد؟

اثباتِ کار مکانیزمی است که با اختصاصِ هزینه‌ی محاسباتی و مصرفِ انرژی، امنیتِ زنجیره‌ی بلوکی را تأمین می‌کند؛ به‌عبارت دیگر، بزرگ‌ترین “گروهِ محاسباتی” تعیین می‌کند کدام زنجیره معتبر است و تغییر رکوردها را پرهزینه می‌سازد. این مفهوم در مقاله‌ی بنیادینِ بیت‌کوین تشریح شده است.

2. “سربازی اجباری دیجیتال” چه معنایی دارد و آیا واقعی است؟

این عبارت به‌عنوان توصیفِ یک ریسکِ نمادین به‌کار رفته: وقتی وظیفه‌ی تولید “هش‌پاور” یا حفظِ امنِ پروتکل (به نفعِ دولت یا ائتلاف‌های قدرتمند) به‌شکل ضمنی یا آشکار بر عهده‌ی شهروندان یا منابع عمومی قرار گیرد، نتیجه می‌تواند شبیهِ “به کارگیری اجباری منابع” باشد.

3. به‌عنوان یک شهروند یا کاربرِ علاقه‌مند، چه کارهای ساده‌ای می‌توانم انجام دهم؟

از منابع معتبر برای یادگیریِ پایه استفاده کنید، در صورت نگهداری بیت‌کوین روش‌های امن (مثلاً کیف‌پول غیرامانی/cold storage) را به‌کار گیرید، درباره‌ی پیامدهای سیاسی مطالعه و در بحث‌های عمومی، شفافیت و نظارت معقول را مطالبه کنید، و از گروه‌ها و پروژه‌هایی که تمرکززدایی و حاکمیت باز را ترویج می‌دهند حمایت کنید؛ این‌ها دفاعی ساده ولی مؤثر در برابر قدرت‌گیری‌های متمرکزند.

امتیاز دهید!
1 / 5

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا